«غیرعادی و پرالتهاب»؛ روایت این روزهای بازار مسکن است. بر اساس آخرین اطلاعات موجود از سوی بانک مرکزی، میانگین قیمت یک مترمربع زیربنای مسکونی در اردیبهشت سال 99 به در تهران ۱۶ میلیون و ۹۷۲ هزار و ۷۰۰ تومان برآورد شده که نسبت به فروردین همین سال 11 درصد و نسبت به اردیبهشت سال قبل ۳۳.۹ درصد افزایش نشان میدهد.
متقاضیان مسکن بهویژه مستاجران در انتظار تصمیمی برای تثبیت قیمت اجارهخانه در محلههای مختلف هستند که دستاندرکاران بخش مسکن معتقدند تا زمان تثبیت نشدن قیمت ارز در کشور، وضعیت مسکن نیز به همین روال ادامه دارد. عدهای دیگر نیز بر این باورند که افزایش قیمت مصالح ساختمانی و قیمت زمین باعث افزایش هزینه تمامشده واحدهای مسکونی شده و تا چند ماه آینده این رکود در بازار مسکن ادامه دارد.
با افزایش انتقادها به سیاستهای دولت در مدیریت حوزه مسکن، به تازگی سیاست افزایش عرضه و بازآفرینی شهری، به عنوان دو راهکار دولت برای مقابله با التهابات بازار مسکن پیشنهاد شده است.
محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی که در نخستین حضور خود در در صحن علنی مجلس یازدهم حضور یافته بود، با تاکید بر اینکه «بازار مسکن به اوج التهابات خود رسیده است»، دلیل این جهش قیمت را بازارهای موازی مسکن اعلام کرد و پیرو دستور رئیس جمهوری برای کنترل نوسانات قیمت مسکن، از «سیاست افزایش عرضه مسکن» و تسریع در این امر را به عنوان مهمترین ابزار برای مقابله با التهابات بازار مسکن نام برد.
علاوه بر وعده وزیر راه و شهرسازی برای افزایش و عرضه یک میلیون واحد مسکونی تا پایان دولت دوازدهم، حسن روحانی، رئیس جمهور بر این باور است که «بازآفرینی شهری» باید به عنوان یکی از مهمترین راهکارها برای مقاوم کردن و تولید مسکن جدید به کار گرفته شود.
راهکاری که به باور کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه اقتصادی صرفاً در حد شعار باقی مانده است و باید بازآفرینی بافت فرسوده با نگاه محله محوری مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این او بر این باور است که طرح مفهوم بازآفرینی شهری گریزی است از برنامههایی که هدف آنها واقعاً ساماندهی و توانمندسازی افراد کم درآمد بوده است.
او در گفتوگو با «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید: از محله محوری تعریف درستی صورت نگرفته است و متأسفانه اولویتبندی خاصی را شاهد نیستیم. دولت باید محلههایی را در وهله اول مورد توجه قرار دهد که افراد آن جزو کم درآمدترینها هستند. مناطقی که خود به خود و با بودجههای ساکنان آن میتواند نوسازی شود نباید در اولویت قرار گیرد. نمونه آن محله دارآباد تهران است. بعضاً شاهد بودیم که در اجرای همین طرحها پیشنهاد داده شد تا از صندوق توسعه ملی بهره گرفت.
اطهاری تاکید میکند که بازآفرینی درواقع شعار توخالی در حوزه مسکن است چراکه ظرفیت مسکن در بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیر رسمی وجود ندارد و تقریباً رو به صفر است؛ از طرفی کمبود خدمات در این محلهها بسیار مشهود است. علاوه بر این، «نهادسازی» مهمترین نکتهای است که در بازافرینی شهری مغفول مانده است..
اطهاری همچنین مفهوم بازآفرینی شهری را با هدف توسعه اقتصاد دانشبنیان مورد توجه قرار میدهد. هدفی که در حال حاضر با طرح زیست بوم نوآوری شهری، از سوی شورای شهر پیگیری میشود. او در همین زمینه خاطرنشان میکند: برای تحقق اقتصاد دانش بنیان، باید کل فضای شهری از نو بازآفریده شود و جریان دانش در شهر صورت گیرد تا بتوانیم وارد دوران نوین شویم.
اطهاری با بیان اینکه مسکن در حال حاضر دچار پدیده «قفل شدگی» شده است، راه حل اساسی خروج از این قفل شدگی را تحقق مفهوم بازآفرینی شهری که اشتغال در این حوزه را به همراه دارد، دانست و به انتقاد از طرحهایی پرداخت که با هدف روق بازار مسکن به اجرا درمیاید، اما در عمل منجر به تشدید قفل شدگی میشود. او در همین زمینه به طرح ملی مسکن اشاره و از این طرح به عنوان «طرح بنایی» یاد کرد.
به باور این پژوهشگر توسعه اقتصادی، وقتی از زیرساختهای اقتصاد دانشبنیان صحبت میشود منظور «شهرک صنعتی» نیست. زیرساخت تشکیل این اقتصاد دانشبنیان، شکلگیری محیط نوآوری در کلانشهرهاست. تازمان یکه این زیرساخت فراهم نشود نمیتوان امیدی به حل مشکلات از اساس داشت.