تغییر و بهبود محیط کسب و کار با تغییر انگارههای ذهنی همراه است؛ اگر تغییری در پارادایمهای ذهنی سیاستگذاران، تصمیمگیرندگان و مجریان اقتصادی به وجود نیاید، انتظار برای بهبود محیط کسب و کار به انجام نمیرسد، چنانچه از سالهای دور شاهد این امر بودهایم. به عبارت دیگر بهبود و اصلاح ساختار محیط کسب و کار بر پایه تحول در انگارههای ذهنی (پارادایمها) شکل میگیرد و بههمین جهت در شرایط اقتصادی و فضای کسبوکار امروز، بیشتر به تحول در انگارههای ذهنی نیاز داریم تا تهیه و تدوین قوانین جدید.
محیط کسب و کار مناسب باید چه مشخصهای داشته باشد؟
محمود تولایی، رئیس اتاق کاشان و رئیس کمیسیون مالیات، کار و تامین اجتماعی اتاق ایران: در جوامع پیشرفته، غیرحرفهایها اجازه ورود به حوزه فعالیت اقتصادی صنعت را ندارند. دنیا به تخصص، وقت و هزینه فعالان اقتصادی خود و تولید کنندهها بها میدهد؛ اما فعالان اقتصادی در ایران، برای دریافت مجوز فعالیت ماهها تلاش میکند. دریافت مجوز، کار پیچیده و بلندمدتی است؛ «پنجره واحد» در قانون پیشبینی شده ولی هنوز اجرایی نشده است. اگر این قانون به صورت کامل اجرایی شود محیط کسب و کار در حوزه صنعت میتواند از جذابیت بالاتری برخوردار شود. کار صنعتی و نسبت بازدهی در حوزه صنعت با بقیه حوزههای دیگر مثل خدمات و تجارت متفاوت است. برای ورود به حوزه صنعت شناخت بازار و تامین مالی آن بسیار مهم است.
حسین سلیمی، عضو هیئت نمایندگان اتاق ایران: فضای کسب و کار درهر حوزه ای متفاوت است. این محیط برای فعالان اقتصادی حوزه صنعت باید محیطی بی تنش و سالم و با کمترین چالش باشد. اما در حوزه صنعت با قوانین متعدد و متکثر روبرو هستیم؛ باید قوانین حوزه صنعت جامع، مانع و کامل باشد. باید دسترسی به منابع برای صنعتگران آسان و راحت باشد. باید آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد و از طرف دیگر ایجاد زیرساخت مناسب برای صنعت بسیار مهم است. باید سیستم مالیاتی، تامین اجتماعی، رقابت بیمهای، رقابت بخش خصوصی با یکدیگر نه با دولت مورد توجه باشد.
ابوالفضل روغنیگلپایگانی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران: برای ارزیابی فضای کسب و کار در حوزه صنعت یا ترسیم فضای مناسب در این حوزه باید به مقایسه محیط کسب و کار خود با دنیای پیشرفته صنعتی بپردازیم. باید ببینیم دنیا به چه عواملی در فضای کار خود توجه میکند که ما از آنها غافل هستیم و مهمترین شاخص در این رتبه ایران در بهبود محیط کسب و کار است. ما باید الگوی مشخص توسعه داشته باشیم، چالش اصلی حوزه صنعت نداشتن نقشه راه است؛ آیا نقشه راه توسعه برای ایران صنعت است؟ ما نقشه راه نداریم؛ ما نمیدانیم که در این نقشه جایگاه صنعت، بنگاه بزرگ و کوچک، کجاست؟ ما استراتژی مناسبی برای توسعه نداریم و اینها جز الزامات اصلی فعالیت است.
موانع موجود در بهبود فضای کسب و کار در حوزه صنعت کدام است؟
تولایی: مهمترین مانع در حوزه صنعت به تامین مالی برمیگردد؛ میزان سود این منابع با میزان بازدهی در حوزه صنعت رابطه معکوسی دارد. وقتی نرخ سود بانکی بالاتر میرود میزان بازدهی کمتر شده و صنعت در آستانه زیان و نابودی قرار میگیرد. ما نیاز به دوام و ثبات در حوزه متغیرهای کلان اقتصادی داریم؛ باید به بنگاههای صنعتی در حوزه مالی، مالیات و غیره کمک شود تا بعد از دوران رکود به دوره شکوفایی برسند. صنعت زیربنای توسعه و رشد اقتصادی است و باید سیاستهای کلان و استراتژیها با هم همسو باشد. در حوزه صنعت باید آمایش سرزمین را در نظر داشت ولی در ایران اینگونه نیست؛ باید مزیت نسبی مناطق مورد توجه باشد وگرنه نتیجه سرمایهگذاری بدون آمایش سرزمین ضرر و زیان است. ما باید تقاضا و میزان نیاز بازار داخلی، منطقه و بیرون را بشناسیم؛ تکنولوژی در صنعت حرف اول را میزند ولی در دوران تحریم، صنایع ما با مشکلات زیادی مواجه بودند. باید این مسائل جبران شود و صادرات در صنعت، جایگزین واردات شود.
سلیمی: مهمترین مانع در حوزه صنعت، همان الزامهایی است که باید مورد توجه باشد اما مورد غفلت قرار گرفته است. برای شروع فعالیت اقتصادی در حوزه صنعت هم بروکراسی عظیم، تعدد قوانین، تفسیر متعدد و متنوع قوانین در مقابل صنعتگر است و هم رابطه کارگر با کارفرما، بیمه، مالیات، قوانین کار مشکل جدی دارد. من مخالف پرداخت مالیات نیستم ولی باید راههای فرار مالیاتی بسته شود؛ باید در زمان رکود، مکانیسم اخذ مالیات طوری باشد که صنعتگر و کارگاه از بین نرود. ما باید کارآفرینی را به عنوان ارزش در جامعه مورد توجه قرار دهیم ولی اینگونه نیست. نظام بهرهوری ما ناکارآمد است. ما باید قوانین قوی و کارامدی داشته باشم که هم از حقوق کارگر حمایت کند و هم از حقوق کارفرما.
روغنیگلپایگانی: چشمانداز رقابتپذیری صنایع ایران در صحنه جهانی با محیط نامناسب کسب وکار، مطلوب نیست. در مجموع سه چالش عمده در پیش روی توسعه صنعتی کشور قرار دارد: نامساعد بودن محیط کسب وکار؛ فقدان سیاستهای تجاری، صنعتی و تکنولوژی؛ موانع فرهنگی و اجتماعی.
واحدهای صنعتی هرکشور در خلاء فعالیت نمیکنند، بلکه تولید در محیطی انجام میپذیرد که متاثر از سیاستهای موجود، روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم است. با توجه به اینکه در هزاره سوم تنها عاملی که ثابت خواهد بود عامل تغییر است، در نتیجه واحدهای صنعتی هزاره سوم در جریان تغییرات محیطی قرارگرفتهاند که هیچگاه واحدهای صنعتی قرون گذشته آن را تجربه نکردهاند. در این باره باید محیط سیاسی، محیط اقتصاد کلان، مالیات، تامین مالی، فرصتهای بازار داخلی و خارجی، زیرساختها و سیاستهای تجاری را مورد توجه قرار داد ولی در ایران همه این شاخصها باهمدیگر به عنوان مانعی در فضای کسب و کار و در حوزه صنعت هستند.