«انبارهای غله در تمام شهرها، از ذخایر پر شدهاند و صندوقها پر از گنج و طلا هستند که تریلیونها ارزش دارد. پولهای زیادی وجود دارد و از طناب برای وصل کردن سکهها بههم استفاده شده است، مقدار آنها قابل شمارش نیست. انبارهای غله در پایتخت، سرریز کردهاند، ذخایر آنها فاسد شده و قابل خوردن نیستند.
سیما کیان، مورخ چینی که یک قرن پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد، افسانههای مازاد را در سلسله پادشاهی هان چنین توصیف میکند. این دوره به عنوان زمان گسترش چین به غرب و جنوب و ایجاد مسیرهای تجاری بزرگ شناخته میشود. مسیری که بعدها «جاده ابریشم» نام گرفت. جادهای که از پایتخت قدیمی شیان تا رم باستان کشیده شده است.»
روزنامه فایننشیال تایمز چند ماه پیش گزارشی را با عنوان «بازی بزرگ چین: جادهای به یک امپراطوری جدید» با این روایت تاریخی شروع کرد. این جاده که فردیناند ریختوفن، جغرافیدان آلمانی در سال ۱۸۷۷ نام ابریشم را روی آن گذاشت، خاور و باختر و جنوب آسیا را به هم و به شمال آفریقا و خاور اروپا پیوند میداد؛ مسیری که تا سدهٔ پانزدهم میلادی بهمدت ۱۷۰۰ سال، بزرگترین شبکهٔ بازرگانی دنیا بود. نام این جاده که بر اساس تحقیقات سازمان ملل متحد از برند کوکاکولا در دنیا شناخته شده تر است، یکی دو سال است که دوباره در رسانههای معتبر دنیا، تیترهایی درشت را به خود اختصاص داده است.
فایننشیال تایمز در ادامه گزارشش مینویسد:«یک یا دو هزار سال جلوتر، دوباره صحبت از گسترش چین به خاطر رشد مازاد به میان آمده است. دیگر طنابی برای وصل کردن ۴ تریلیون دلار ذخایر ارزی خارجی که در جهان بزرگترین است، وجود ندارد. علاوه بر سرریز انبارهای غله، چین با مازاد عظیمی از املاک و مستغلات، سیمان و فولاد مواجه است. پس از دو دهه رشد سریع، پکن دوباره فراتر از مرزهای خود به دنبال فرصتهای سرمایهگذاری و تجارت است. برای اینکار نیز به دنبال بازگشت به شکوه امپراطوری خود از طریق استعاره «راه ابریشم» است. ساخت مدل مدرنی از این جاده باستانی، با امضای سیاست خارجی رئیسجمهور شیجین پینگ پدید آمده است. والری هانسن، استاد تاریخ چین در دانشگاه ییل آمریکا میگوید:جاده ابریشم یکی از اصطلاحاتی است که مردم از کلاسهای تاریخ به یاد میآورند و با قدرتهای قوی درگیر نشده است… این دقیقا همان رابطه مثبتی است که چینیها میخواهند روی آن تأکید کنند.»
چرا چین میخواهد جاده ابریشم را احیا کند؟
برخی میگویند پکن از این پروژه برای ادعای رهبری در آسیا استفاده خواهد کرد و برخی نیز معتقدند چین میخواهد در برابر آمریکا، برای خود دژی مدرن با برند باستانی بسازد.
چین، برای احیای دوباره راه ابریشم که از حکایتهای سعدی گرفته تا سفرنامه مارکوپولو، بخشهایی را به خود اختصاص داده، برنامههای جدی در پیش گرفته است. حتی تشکلی با نام اتحادیه شهرهای زمینی و دریایی راه ابریشم تشکیل داده و نشستهایی را با کشورهایی که این جاده از آنها میگذرد، برگزار کرده است. ایران یکی از مهمترین این کشورها و استراتژیکترین آنها برای چین است.
در سال ۲۰۱۵، توریستهای چینی در خارج از چین بیش از ۲۹۰ میلیارد دلار پول خرج کردند و پیشبینی میشود این عدد در سال ۲۰۲۰ به یک تریلیون دلار برسد. این مسئله به چشم جمهوری خلق چین گران میآید و به فکر اداره مخارج توریستهایشان هستند تا از آن نیز بیشترین نفع را ببرند.
روزنامه فایننشیال تایمز، درباره اهداف چین برای احیا و گسترش راه ابریشم مینویسد:«اگر مجموع کل تعهدات چین به صورت اسمی در نظر گرفته شود، جاده ابریشم قرار است به بزرگترین برنامه سیاست اقتصادی پس از طرح مارشال به رهبری ایالت متحده آمریکا برای بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم که سه میلیارد نفر را پوشش داد، تبدیل شود. این اقدام جاهطلبی بزرگی را نشان میدهد. در برابر پشت پرده اقتصادی متزلزل و قدرت نظامی رو به افزایش، پروژه راه ابریشم اهمیت عظیمی برای تعریف جایگاه چین و ارتباطات آن دارد. به اعتقاد کارشناسان، پکن از لحاظ اقتصادی، دیپلماسی و نظامی، از این پروژه برای ادعای رهبری در آسیا استفاده خواهد کرد. فردریچ وو، استاد مطالعات بینالملل دانشگاه سنگاپور میگوید: جاده ابریشم بخشی از تاریخ چین است. قدمت آن به سلسله هان و تانگ، دو سلسله از بزرگترین امپراطوریهای چین میرسد. ابتکار چین برای احیای جاده ابریشم یادآور میکند که چین تحت حاکمیت حزب کمونیست، در حال ساخت یک امپراطوری جدید است.»
پکن در برخی از کشورها در حال گسترش سیاست درهای باز است. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، تجارت بین چین و ۵ کشور آسیای مرکزی، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، از سال۲۰۰۰ به صورتی چشمگیر رشد کرده و به ۵۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ رسیده است. چین حالا به ساخت جادهها و خطوط لوله برای دسرسی به منابع آنها و توسعه خود نیاز دارد. بر اساس گزارش فایننشیال تایمز، شیجی پینگ در اوایل سال ۲۰۱۵ جزئیات بیشتری از طرح احیای جاده ابریشم ارائه داده و اعلام کرده است به ۴۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری برای برنامه کریدور اقتصادی چین-پاکستان که در بندر گوادر دریای عرب به پایان میرسد، نیاز دارد. در آوریل ۲۰۱۵، پکن برنامهاش را برای تزریق ۶۲ میلیارد دلار از ذخایر ارزی خارجی خود به سه بانک با سیاستهای دولتی رونمایی کرد که برای تامین مالی پروژه گسترش راه ابریشم بوده است. فایننشیالتایمز با لحنی کنایهآمیز و بدبین در اینباره مینویسد:«به نظر میرسد برخی پروژهها در حال حاضر روی تخته برای کوباندن میخ همکاری ماموران دولتی و تاجران به سیاستهای آقای شی، رسم شدهاند. اسکات کندی، یک مقام دولتی آمریکایی و معاون مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک واشنگتن میگوید:چینیها تنها یک شعار جدید برای آنچه در طولانی مدت میخواهند انجام دهند، ساختهاند. جاده ابریشم شبیه یک درخت کریسمس است، شما میتوانید اهداف سیاسی زیادی را روی آن آویزان کنید. اما هیچکس تحلیل اقتصادی مناسبی انجام نمیدهد. پول دولتی که میخواهند روی آن آویزان کنند، کافی نیست. امید آنها به جذب سرمایه خصوصی است. اما آیا بخش خصوصی مایل به سرمایه گذاری است؟ این پولساز خواهد بود؟»
جاده ابریشم برای ایران چه منافعی دارد؟
سه مسیر زمینی و یک مسیر دریایی جاده ابریشم از ایران میگذرد. در این مسیرها، کاروانسراهای باستانی قرار دارند که قابل بازسازی و مرمت هستند.
رضا عنایتالله در کتاب ایران و ترکان در زمان ساسانیان مینویسد:«در زمان ساسانی راه بزرگ درآمد برای شاهنشاهی ایران، بازرگانی ابریشم و اخذ حقوق گمرکی از بازرگانان و کاروانیانی بود که از ایران میگذشتند. چین در آن روزگار از ایران وسمه، قالی، سنگ های گران بها و پارچه وارد میکرد. یکی از صادرات مهم چین به ایران ابریشم بود که در دربار بیزانس حکم ارز را داشت و مهمتر از طلا و سنگ های گران بها بود. هدف ایران از در دست داشتن راه ابریشم افزایش گردش کالا نبود بلکه کم توان کردن رومیها بود. دولت ایران همواره بهای ابریشم را بالا میبرد تا از این رهگذر از بیزانس طلا و پول بیشتری را به چنگ آورد و امپراتوری بیزانس را از لحاظ نظامی کم توان کند. روشن است که بیزانس نیز نمیتوانست به چنین سیاستی از سوی دولت ایران تن در دهد از این رو همواره راه دشمنی با ایران را در پیش میگرفت. دربار بیزانس میدید که در فاصلههای صلح آمیز میان جنگ ها، همواره مقدار چشمگیری طلا از بیزانس به ایران سرازیر میشود. از این رو به کوشش برمیخواست ولی تلاش رومیها برای رهایی از این وابستگی اقتصادی همواره بیهوده میماند.»
جاده ابریشم در زمان ساسانیان تا جایی پولساز بود که تمام درآمد این سلسله بزرگ در ایران باستان، وابسته به آن بود و بار بخش مهمی از سیاست خارجی را نیز به دوش میکشید. حالا اگرچه چین با احیای جاده ابریشم اهداف سیاسی خاص خود را دنبال میکند، اما آنطور که کارشناسان میگویند، ایران نیز سهم مهمی در آن خواهد داشت.
البته سال ۲۰۰۸، مهدی مصطفوی، مشاور احمدینژاد، رئیسجمهور آن زمان در دیدار با وزیر فرهنگ چین گفته بود:«در گذشته جاده ابریشم راهی باریک بود که انسانها با چهارپایان از آن عبور میکردند و ما میخواهیم این راه باریک را تبدیل به اتوبان کنیم.» بیش از ۷۰ درصد توریستهای چینی به کشورهای حوزه ترنسپسفیک می روند. چینیها میخواهند این کشورها را از مزایای توریست محروم کنند و توریستهایشان به راه ابریشم بیایند.
جاده ابریشم در ایران، از سرخس، مشهد، نیشابور، سبزوار، شاهرود، دامغان، سمنان، گرمسار، تهران، ری، کرج، ساوه، قزوین، سلطانیه، زنجان، میانه، تبریز، مرند و خوی میگذرد. بر اساس اسناد تهیه شده توسط معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی، سه مسیر زمینی و یک مسیر دریایی جاده ابریشم از ایران میگذرد. در این مسیرها، کاروانسراهای باستانی قرار دارند که قابل بازسازی و مرمت هستند.
اخیرا نیز غلامحسین شافعی، رئیس اتاق ایران و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در سفری که به چین داشتهاند، به ضرورت احیای راه ابریشم تاکید کردهاند. ظریف احیای جاده ابریشم را نشانه آیندهای روشن میداند و میگوید:«ایران و چین با یک دیدگاه نسبت به بازی برد-برد در روابط بینالمللی حضور دارند و به همین دلیل ما مطمئنیم ابتکار آقای شیجینپینگ برای احیای جاده ابریشم به صورتی مدرن و روزآمد، میتواند متضمن منافع همه کشورها باشد. بنابراین ما به آیندهای بسیار روشن در روابط ایران و چین نگاه میکنیم.»
رئیس اتاق ایران نیز درباره نقش جاده ابریشم در روابط ایران و چین میگوید:« اهمیت جاده ی ابریشم به عنوان یک فرصت طلایی در توسعه تجارت خارجی چین و ایران بر همگان آشکار بوده و ایران برای مشارکت در پروژه بینالمللی جاده ابرشیم با چینیها و تکرار نقش تاریخی خود آمادگی دارد.»
چند وقت پیش تاجیک، عضو هیئت مدیره صندوق احیا، در اجلاس بین المللی راه ابریشم که در ارومیه برگزار شد، توضیحاتی را درباره کاروانسراهای ایرانی جاده ابریشم، ارائه داده بود:«در طول مسیرهای زمینی دولت 49 باب کاروانسرا (با توجه به تعداد مشترکات سه مسیر) تملک کرده که 3 باب در حال بهرهبرداری و 12 باب آن با حجم سرمایهگذاری تقریبی 213 هزار میلیون ریال (حدود 7 میلیون دلار) برای احیا و بهرهبرداری به بخش خصوصی واگذار شده است که در حال مرمت هستند و 15 باب آن آماده واگذاری و 15 کاروانسرای دیگر نیز در شرف ورود به روند مزایده هستند.»
درآمد ایران از صنعت گردشگری در سال ۹۴، ۶.۵ میلیارد دلار بوده است. سلطانیفر، رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفته بود ایران از نظر گردشگری سلامت جزو ۱۵ تا ۲۰ کشور نخست دنیا است و پیشبینی میکند تا ۱۱ سال آینده یعنی در افق ۱۴۰۴، سهم گردشگری ایران از پنج میلیون به ۲۰ میلیون گردشگر خارجی ارتقا یابد و سهم درآمد حاصله نیز به ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار برسد.
بررسی همه تحلیلهای داخلی و خارجی، بر موقعیت بکر ایران در استفاده از جاده ابریشم دلالت دارد. موقعیت بکری که میتوان کنار برنامههای عظیم چین برای بازگشت به دوران امپراطوری، هوشیارانه از آن نفع برد. چین، با مازاد سرمایه مواجه است و برای سرمایهگذاری به دنبال بازارهای جدید میگردد. چینیها برنامههای دقیقی دارند و برنامههای سیاسی و اقتصادی عمیقی با احیای جاده ابریشم در نظر گرفتهاند.
روزنامه فایننشیال تایمز مینویسد:«تئوری لنین که امپریالیسم بر محور مازاد کاپیتالیست استوار است، درست به نظر میرسد. این در یکی از آخرین کشورهای لنینیستی جهان، صادق است. تصادفی نیست که استراتژی جاده ابریشم با فوران سرمایهگذاری همزمان شده است. ظرفیت کمی در چین باقی مانده و آنها نیازمند پیدا کردن بازارهای جدید در خارج از کشور هستند.»