یا درگیر جنگ بودهایم یا تحریم؛ یا از تکنولوژی روز دنیا عقب افتادیم یا نیروی کارآمد داخلی در ناکارآمدی ساختارهای کشور، بیرون رفته است؛ گاهی موانع و مشکلات بانکی بر سر راه بنگاهها قرارگرفته است و گاه درهای بازار دنیا به روی محصولات ایرانی قفل بوده است. همه اینها باعث شده که صنعت ایران روزهای دشواری را سپری کند؛ صنعتی نحیف و از پای افتاده و گاه در تکاپوی حفظ خود. اما حضور پررنگ دولت در صنعت خود حکایتی است برای بستن دست و پای صنعت ایرانی. همینها عاملی شده که بهگفته مهدی پورقاضی، رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران ما باید بررسی کنیم که آیا صنایع ما در فضای جدید کنونی مزیت رقابتی دارند یا نه؟ این فعال حوزه صنعتی میگوید: «ما شناخت درستی از مسائل و مشکلات حوزه صنعتی کشور نداریم؛ بررسی منسجم و علمی هم انجامنشده است تا دلایل ناکارآمدی این صنعت احصا شود.»
او معتقد است: «وزارت صنعت، معدن و تجارت باید ارزیابی دقیقی از صنایع ایران داشته باشد؛ اما در عوض وزارتخانه به خطا سیاست اشتباهی در پیشگرفته است.»
این سیاست اشتباه کدام است؟ پورقاضی میگوید: «دولت یازدهم دو بار سعی کرده که کمبود نقدینگی بنگاهها را برطرف کند؛ در همه این سالها، بسیاری از واحدهای تولیدی، بدون وجود مزیت اقتصادی به فعالیت ادامه دادهاند اما دولت بهاشتباه از واحدهای بدون مزیت حمایت میکرده که مبادا با بیکاری افراد شاغل در این واحدها سروصدا ایجاد شود. این همان سیاست اشتباهی است که باید در این دوره موردبازنگری قرار گیرد.»
مسئله حمایت دولت از صنایع و ایجاد فضای رقابتی همواره از طرف دولت، کارشناسان اقتصادی و فعالان بخش خصوصی شنیده میشود؛ برخی بر ضرورت حمایت تأکید میکنند و برخی دیگر بر ایجاد فضای رقابتی؛ اما شما حمایت را معطوف به مزیت میبینید. چگونه میتوان هر دو این نگاه را با همدیگر داشت؟
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران میگوید: «در همه جای دنیا از صنعتی حمایت میشود که مزیت نسبی در آن وجود داشته باشد؛ اما مسئله فضای کسبوکار و فضای رقابتی شدن موضوع دیگری است.»
به گفته پورقاضی، دولت باید سیاستی در پیش بگیرد که نتیجه آن حرکت صنعت و اقتصاد و هر فعالیت اقتصادی بهسوی رقابتی شدن باشد. سالهاست که کشورها دریافتند که اگر خواهان رفاه بیشتر هستند، باید به سمت رقابتی شدن پیش بروند.
برنامه و استراتژی در تاریکی
او معتقد است: «ما در فضای رقابتی نمیتوانیم و نباید همهچیز را در داخل تولید کنیم؛ کالایی که تولید آن ارزان تمام میشود و مزیت نسبی ما در آن است، باید آن را در داخل تولید و صادر کنیم و در عوض باید کالاهایی را از خارج وارد کنیم. اما جزئیات این را باید سیاستگذاران مشخص کنند.»
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران میگوید: «اما متأسفانه سیاستگذاران ما چنین نمیکنند؛ اصلاً آنها سیاستگذاری نمیکنند؛ یا خود بنگاهدار هستند و یا سیاست خطایی در پیش میگیرند؛ سیاستی تکبعدی که نظر کارشناسان و اقتصاددانها در آن دیده نشده است.»
او معتقد است: «کسی به این فکر نیست که صنعت باید چگونه پیش برود؛ وزارت صنعت و معدن و تجارت هم هیچ برنامهای برای تعیین اولویتها ندارد.»
او به صنایعی اشاره میکند که در حال تعطیلی هستند و درباره آنها میگوید: «وقتی صنعتی تعطیل میشود باید از خود بپرسیم کدام بخش این صنعت باید تعطیل و کدام بخش باید احیا شود؟ اصلاً چرا این صنایع تعطیل میشوند و آیا دلیل این تعطیلی به سیاستهای دولت برمیگردد یا عواملی است که نتیجه نهایی این صنعت حتماً تعطیلی بوده است.»
راهکار شما چیست؟
پورقاضی راهکار را تنها در یکچیز میداند و آن شناخت از صنعت ایرانی است؛ ما باید مزیتهای نسبی و مطلق خود را بشناسیم؛ باید بدانیم که در چه حوزههایی باید سرمایهگذاری کنیم و از کدام صنعت حمایت شود؛ وگرنه حمایت فلهای و سرمایهگذاری بدون بررسی و مطالعه محکومبه شکست است.
او ادامه میدهد: «از طرف دیگر دولت هم باید در سه حوزه تمرکز جدی داشته باشد؛ باید مسئله فساد و قاچاق، مشکلات نظام بانکی و رقابتی شدن اقتصاد موردبررسی دقیق قرار گیرد. دولتها باید برای این اصول اساسی برنامهریزی دقیقی داشته باشند تا نتیجه این تلاشها به اقتصادی شکوفا و توسعهیافته برسد.»
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران میگوید: «موانع کسبوکار باید بهصورت جدی پیگیری شود؛ دولت اگر این موانع را برطرف کند؛ اگر جلوی راههای ورود و شیوع فساد را بگیرد در آن صورت است که میتواند بگوید امید را به صنعت، به اقتصاد و به جامعه ایران بازگردانده است.»
او راهحل دوم را صنایع رقابتی و شناسایی مزیت اقتصاد داخل میداند. پورقاضی تصریح میکند: «اما این حمایت به معنای پول دادن به واحدهای تولیدی یا وضع تعرفه وارداتی نیست.»
تامین نقدینگی اولویت دولت نیست
او در پاسخ به این پرسش که اگر تأمین نقدینگی در اولویت نیست؛ اولویت بهغیراز مسائل ساختاری، در عمل کدام است؟ میگوید: «اولویت رفع موانع اقتصادی و سیاسی برای اقتصاد و صنعت است؛ دولتها باید بتوانند بازارهای جهانی و منطقهای را برای ورود کالای ایرانی فراهم کنند؛ باید تنشهای سیاسی پایان یابد. دولت باید زمینه بروز رانت و فساد را از بین ببرد و درنهایت باید نواقص صنعت را برطرف کرد. وگرنه حمایت مالی یا تعرفه گذاری یا جلوگیری از ورود واردات بهمنظور حمایت از تولید داخلی معنادار نیست.» او مثال میزند: «حفظ این وضعیت یعنی صنعت ایران چون کودکی میماند که اگر دست او را مادرش محکم در دست نگیرد، زمین میخورد. صنعت ما باید بتواند در فضای جهانی توان رقابت با همتای خود را داشته باشد.» او راه رقابت را تکنولوژی و دانش میداند نه افزایش نقدینگی؛ نقدینگی فقط میتواند زمان سقوط این صنایع را کمی به تأخیر بیندازد نه اینکه آنها را حفظ کند.
صنعت رقابتپذیر باشد
پورقاضی با اشاره به وضعیت صنعت ایران میگوید: «ما صنایع بسیاری داریم که رقابتپذیر نیستند. اما به دلیل نگرانی از بیکاری دولت نمیخواهد این صنایع تعطیل شود.»
او ادامه میدهد: «وظیفه دولت این است که یک گروه تعیین کند تا تکبهتک این صنایع بررسی شوند تا مشخص شود هر صنعت و واحد تولیدی نیاز به چه تغییراتی دارد، چه کمکهایی لازم است که این واحد تولیدی بتواند خط تولید خود را عوض کند و تولید رقابتی و مزیتدار داشته باشد. دولت باید به کمک این واحدها برود تا خط تولید خود را به آن چیزی که مزیت دارد تغییر دهند. وگرنه سیاست حمایتی بدون برنامهریزی و مطالعه محکومبه شکست است.»