رادیو مجازی اتاق ایران ۲ دی 1403

یادداشت حسین سلاح‌ورزی برای پایگاه‌ خبری اتاق ایران

آیا دولت‌ها دوست کارگران هستند؟

حسین سلاح‌ورزی، نائب رئیس اتاق ایران در یادداشت خود، به افزایش هزینه معیشت کارگران پرداخته و هشدار داده است که با زبانه کشیدن آتش تورم در کشور و نصف شدن قدرت خرید کارگران، پوپولیست‌ها قصد دارند از جیب کارفرمایان و به قیمت از بین بردن تولید و قربانی کردن کارگران، محبوبیت بربادرفته خود را احیا کنند.

حسین سلاح‌ورزی

عضو هیات نمایندگان اتاق ایران
17 مهر 1397 - 10:57
کد خبر : 15700
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

کارگران به‌مثابه یک طبقه یا قشر اجتماعی در جوامع گوناگون به‌ویژه در جامعه‌های صنعتی، یک نیروی پر قدرت اجتماعی و حتی اقتصادی به شمارمی آیند. البته با دگرگونی بنیادین پدیدار شده در ساختار تولید صنعتی و جایگزینی تکنولوژی به‌جای نیروی کار و افزایش سهم فعالیت‌های خدماتی در تولید ناخالص جهانی و کشورها، می‌توان گفت نسبت به قرن نوزدهم و قرن بیستم از اهمیت نیروی کار کاسته شده است.

بااین‌همه به دلیل طبیعت فعالیت‌های صنعتی که کارگران را در یک محل و در کنار هم نگه می‌دارد و به آنها توان و استعداد رفتار سازمان یافته له یا علیه دولت و نهادهای دیگر را می‌دهد، آنها را در کانون توجه دولت‌ها، نهادهای کارگری و همچنین تشکل‌های کارفرمایی قرار می‌دهد.

دولت‌ها بسته به اینکه در تأمین هزینه‌های کشور به کجا وصل شده‌اند با طبقه کارگر برخوردهای متفاوتی دارند. در دنیای جدید و در شمار قابل‌اعتنایی از کشورها درآمد  نهاد دولت از محل وصول منابع مالیاتی تأمین می‌شود و به‌این‌ترتیب به هر گروه و طبقه‌ای که توانایی پرداخت مالیات بیشتر را دارد توجه بیشتری دارد. در این جوامع کارگران نیز البته نهادها و تشکل‌هایی دارند که در مجادله و چانه‌زنی با دولت برای پرداخت مالیات کمتر از سوی کارگران و یا افزایش درآمد آنها  حضور فعال دارند.

اما ازآنجایی‌که طبقه کارگر به‌ویژه کارگران صنعتی بخش تولید به لحاظ تعداد و نسبتان به کل جمعیت رأی‌دهنده در انتخابات، روندی کاهنده داشته است دیگر همانند دهه‌های پیش در مقاطع و عرصه‌های انتخاباتی در مرکز توجه احزاب نیستند. به همین دلیل در جوامعی که از مبارزات طبقاتی عبور کرده و سهم نیروی کار در کل درآمد ملی نیز روندی فزاینده را سپری کرده است دولت‌ها دیگر دوست کارگران به‌حساب نمی‌آیند.

در جامعه‌ای مثل ایران اما شرایط تفاوت دارد، در ایران و با توجه به تعریف کارگر و نیروی مزدبگیر و با توجه به اینکه شمار قابل‌توجهی از جمعیت بالغ را کارگران تشکیل می‌دهند، نهاد دولت به‌ویژه مدیران سیاسی و میانی همواره خود را مدافع و دوستدار و هوادار کارگران می‌دانند.

 هرگاه فضای کار اقتصادی برای دولت تنگ و تاریک می‌شود، این دسته از مدیران  بدون توجه به نقش پررنگ سیاست‌گذاری دولتی در پدیدار شدن وضع موجود و بسته شدن روزنه‌های اقتصاد، می‌خواهند قهرمان موردعلاقه کارگران شده و اغلب به آنها وعده بهبود زندگی مادی را از جیب کارفرمایان می‌دهند.

در این ماه‌های تازه سپری‌شده و پس‌ازآنکه تصمیم اشتباه دولت در داستان نرخ ارز زمینه پرش بلند نرخ ارز را فراهم کرد و قیمت نسبی انواع کالاها به‌تناسب دلار و سایر ارزهای معتبر افزایش یافت و قدرت خرید کارگران و سایر اقشار حقوق‌بگیر سقوط کرد،مجدداً زمزمه‌های پیشنهاد افزایش حقوق کارگران بنگاه‌ها را می‌شنویم.

این روزها سیاستمداران پوپولیست که در دولت و در نهادهای کارگری غیر دموکراتیک و وابسته به  قدرت حضور دارند بدون توجه به اینکه دولت اجازه داده است غول تورم از کوزه بیرون آید و بدون اعتنا به اینکه شمار زیادی از کارفرمایان  به لحاظ تعادل در درآمد و هزینه در موقعیت نامساعدی قرار گرفته‌اند، خود را  قهرمان جلوه داده و شروع‌کننده این بحث شده‌اند که افزایش مزد کارگران در نیمه دوم سال به دلیل افزایش شدید نرخ تورم باید در دستور کار قرار گیرد. این  سیاستمداران  بدون اینکه به پیامدهای افزایش دوباره مزدها بیندیشند و اینکه در صورت وقوع این اتفاق  چه بر سر رشد هزینه‌ها می‌آورند، تنها به امید محبوب شدن می‌خواهند کاری کنند کارستان و بنگاه‌ها را ملزم به افزایش مزد کنند.

احتمالاً در این وضعیت به دلیل افزایش هزینه‌ها،کارفرمایان مستأصل و چند راه را تجربه خواهند کرد: نخست اینکه از شمار کارگران می‌کاهند یا اینکه از ظرفیت تولید کم می‌کنند و کارگر جدید استخدام نخواهند کرد. تعطیل کردن آرام و تدریجی کارخانه‌ها  تا رسیدن به این نقطه بتوانند کارگران را مجاب کنند بیش از این توانایی ادامه فعالیت ندارند یک گزینه دیگر بنگاه‌هاست. ناتوانی در توسعه فعالیت جدید، اتفاق دیگری است که نیروی بیکار و منتظر استخدام را مأیوس می‌کند.

افزایش قیمت تمام‌شده در شرایط افزایش مزد و درنتیجه کاهش قدرت رقابتی بنگاه‌های ایرانی با کالاهای خارجی و رکود فروش و تعطیل اجباری نیز یک اتفاق ممکن دیگر است.

بنا بر آنچه توضیح داده شد می‌توان نتیجه گرفت پوپولیست‌ها با هر هدف و راهبردی اگر بخواهد این روش را ادامه داده و در عمل  با دامن زدن به انتظارات کارگران برای دریافت مزد بیشتر با نهادهای کارگری هم‌نوا شده و به بهای عدم تعادل، راهبرد انتقال فشار بر کارفرمایان را ادامه دهند، همین میزان اشتغال را نیز در معرض تهدید قرار می‌دهد.

تجربه نشان داده است دولت به لحاظ طبیعت نهاد آن، حتی با نیت خیر در هیچ جامعه‌ای دوست کارگران نیست و بیشتر به بقا و افزایش مقبولیت خود می‌اندیشد. حالا که آتش تورم در کشور روشن شده و قدرت خرید کارگران را به کمتر از نصف رسانده، پوپولیست‌ها  قصد دارند با هر قیمت و از جیب کارفرمایان و قربانی کردن کارگران و از بین بردن تولید محبوبیت بربادرفته خود را احیا کنند.

در همین رابطه