هفته بسیج گرامی باد

رادیو مجازی اتاق ایران 30 آبان 1403

مقاله مجله کسب‌وکار هاروارد

چینی‌ها چطور از کپی‌برداری به نوآوری رسیدند؟

پیشرفت‌های شگفت‌آور برخی شرکت‌های چینی در تولید محصولات جدید نشان می‌دهد که آنها دیگر صرفاً کپی‌کننده محصولات غربی نیستند و قدم در راه نوآوری به‌ویژه در حوزه فناوری‌های پیشرفته گذاشته‌اند.

20 تیر 1397
کد خبر : 14287
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

در سال 2006 یک دانشجوی 26 ساله چینی به نام وانگ تائو (فرانک وانگ) که ساکن یکی از خوابگاههای دانشگاه علوم و فناوری هنگ‌کنگ بود، در اتاق خود استارت‌آپی را پایه‌گذاری کرد که امروز بزرگترین شرکت تولیدکننده هواپیماهای بدون سرنشین غیرنظامی در جهان به شمار می‌رود.

گفته می‌شود این مبتکر چینی در آن زمان به دلیل عملکرد خوبش در دانشگاه، یک بالگرد کنترلی از پدر خود جایزه گرفته بود، اما خراب شدن آن بالگرد ظرف مدتی کوتاه باعث شد که وی در صدد ساخت یک بالگرد بهتر برآید. در همین راستا او تصمیم گرفت به‌عنوان بخشی از تز پایانی خود در دانشگاه علوم و فناوری هنگ‌کنگ، روی بهبود سیستم کنترل الکترونیکی هواپیماهای بدون سرنشین کار کند؛ تصمیم بزرگی که درنهایت به تأسیس شرکت دی‌جی‌آی (DJI) منجر شد. شرکت دی‌جی‌آی در حال حاضر 70 درصد از بازار جهانی هواپیماهای بدون سرنشین غیرنظامی را در اختیار دارد و نشان داده است که چینی‌ها از چه قابلیت‌هایی برای رقابت در عرصه فناوری برخوردارند.

رسانه‌های غربی معمولاً معجزه اقتصادی را چین با دید انتقادی می‌نگرند و بر این باورند که به‌رغم پیشرفت‌های غیرقابل‌انکار چین در دهه‌های اخیر، همچنان شکاف تکنولوژیکی بزرگی بین این کشور و کشورهای غربی وجود دارد و چین برای رسیدن به سطح کشورهای غربی باید راه درازی را بپیماید. در این میان ظهور شرکت‌هایی مانند دی‌جی‌آی گویای این واقعیت است که چینی‌ها دیگر صرفاً کپی‌کننده محصولات غربی نیستند و قدم در راه نوآوری در حوزه فناوری‌های پیشرفته گذاشته‌اند.

در سال 2017 فروش شرکت دی‌جی‌آی به 2.7 میلیارد دلار رسیده و این شرکت توانسته است نرخ رشد فروش سالانه بالاتر از 100 درصد را در فاصله سال‌های 2013 تا 2017 به ثبت برساند که رشدی خارق‌العاده در عرصه کسب‌وکار به شمار می‌رود. این شرکت حضور قابل‌توجهی در بازارهای آمریکا، اروپا و آمریکای لاتین دارد و ارزش آن بیش از 10 میلیارد دلار برآورد می‌شود. فرانک وانگ 45 درصد از سهام شرکت دی‌جی‌آی را در اختیار دارد و از این رو باید وی را نخستین میلیاردر فعال در زمینه تولید هواپیماهای بدون سرنشین غیرنظامی بدانیم.

تاکنون چندین شرکت فعال در منطقه معروف سیلیکون ولی آمریکا با پشتوانه مالی مناسب وارد رقابت با شرکت دی‌جی‌ای در حوزه تولید هواپیماهای بدون سرنشین شده‌اند اما نه از لحاظ قیمت و نه از لحاظ ویژگی‌های فنی و کیفی نتوانسته‌اند با این شرکت چینی برابری کنند؛ شرکتی که با بهره‌گیری از اکوسیستم صنعتی منطقه شنژن قادر است محصولات خود را با قیمتی اندک تولید و عرضه نماید. در سال 2016 بیش از 1500 نفر از 4000 نیروی فعال در شرکت دی‌جی‌آی را کارکنان بخش تحقیق و توسعه آن تشکیل می‌داده‌اند که این رقم برای شرکتی در ابعاد دی‌جی‌آی واقعاً فوق‌العاده است. دی‌جی‌آی در سال 2013 اولین محصول جهانی خود را به نام فانتوم معرفی کرد و پس از آن محصولات متعددی را یکی پس از دیگری به بازار ارائه نموده است.

شرکت DJI تنها نمونه‌ای از شرکت‌های چینی به‌سرعت در حال رشدی است که با تکیه بر سه مزیت ارزشمند و شاید غیرقابل دسترس برای بسیاری از رقبای خارجی آنها، در حوزه‌های مختلف دست به نوآوری می‌زنند و حتی گاهی شرکت‌های غربی را نیز پشت سر می‌گذارند. این سه مزیت مهم عبارتند از:

اکوسیستم تولیدی مناسب برای صنایع نسل جدید

منطقه دلتای رود پرل که شهرهای صنعتی برجسته‌ای مانند شنژن و گوانگژو در آن واقع شده‌اند، یک اکوسیستم تولیدی مناسب و در کلاس جهانی دارد و از زیرساخت‌های فیزیکی، لجستیکی و صنعتی بسیار خوبی برای شرکت‌های فعال در حوزه قطعات الکترونیکی برخوردار است؛ مزیتی که در سایر شهرهای صنعتی چین نیز کم‌وبیش دیده می‌شود.

برخورداری از یک اکوسیستم تولیدی قابل‌قبول، مزایای فرعی دیگری را نیز در پی دارد. یکی از این مزایا، کاهش زمان مورد نیاز برای نمونه‌سازی و توسعه محصولات جدید است. نمونه‌ای که ساخت آن در سیلیکون ولی آمریکا دو هفته زمان می‌برد، در شنژن چین تنها ظرف یک روز آماده می‌شود. توسعه محصولات جدید اغلب مستلزم ساخت دهها نمونه است (مثلاً در جریان تولید یک مدل جدید از جاروبرقی دایسون، 5000 نمونه ساخته شد) و به همین دلیل سرعت گرفتن فرآیند نمونه‌سازی از اهمیت بسزایی در معرفی سریع‌تر محصولات به بازار برخوردار است. از طرفی اکوسیستم تولیدی شهرهای صنعتی چین به تولیدکنندگان امکان می‌دهد که با بهره‌گیری از مزیت صرفه‌های ناشی از مقیاس، ضمن کاهش چشمگیر هزینه‌های تولید خود، کیفیت محصولاتشان را نیز در حد قابل‌قبولی حفظ کنند.

خیل عظیم نیروی کار ماهر و نیمه‌ماهر

تقریباً همه می‌دانند که در سال‌های اخیر دستمزدها در چین رشد فزاینده‌ای داشته است و به همین دلیل صنایع نیازمند به نیروی کار بسیار ارزان، به کشورهایی مانند ویتنام و بنگلادش منتقل شده‌اند. بااین‌وجود چین هنوز هم به لحاظ برخورداری از نیروی کار ارزان در دو حوزه تحقیق و توسعه (R&D) و بازاریابی و فروش، جذابیت ویژه‌ای برای سرمایه‌گذاران دارد. مهندسان چینی محصولاتی با کارکردها و ویژگی‌های جدید طراحی می‌کنند و فارغ‌التحصیلان رشته‌های بازرگانی و مدیریت این کشور نیز سیاست‌های فروش را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کنند که محصولات جدید با کمترین هزینه ممکن به دست مصرف‌کنندگان برسد؛ آنها همچنین در زمینه تدوین مدل‌های جدید کسب‌وکار و نوآوری‌های تجاری نیز توانمندی‌های خاص خود را دارند. مهندسان و مدیران چینی علاوه بر دستمزد اسمی اندکشان، از لحاظ سخت‌کوشی نیز نسبت به همتایان خود در دیگر کشورها برتری محسوسی دارند. بر اساس گزارشی که اخیراً از سوی شرکت آلمانی زیمنس منتشر شده است، مهندسان شرکت چینی هوآوی –بزرگترین شرکت مخابراتی چین و سومین تولیدکننده بزرگ گوشی‌های تلفن همراه در جهان- سالانه 2750 ساعت کار می‌کنند که این رقم دو برابر متوسط ساعات کاری مهندسان شرکت‌های غربی است.

البته در آمریکا نیز سالانه مهندسان و مدیران زیادی تربیت می‌شوند، اما هزینه‌های تحصیل در آمریکا بسیار سنگین است؛ در حالی که دولت چین با سرمایه‌گذاری چشمگیر در دانشگاههای این کشور، مهندسان و مدیران مورد نیاز صنایع مختلف را با هزینه‌ای بسیار کمتر در اختیار آنها قرار می‌دهد. توجه ویژه دولت چین به دانشگاهها همچنین باعث شده است که تعداد زیادی از نخبگان چینی تحصیل‌کرده در کشورهای غربی نیز برای بازگشت به کشورشان انگیزه مضاعفی پیدا کنند.

بازار داخلی بزرگ

چین جمعیتی در حدود 1.4 میلیارد نفر دارد که تقریباً یک میلیارد نفر از آنها به زبان رسمی چین (چینی ماندرین) صحبت می‌کنند. رشد چشمگیر اقتصاد چین و شکوفایی طبقه متوسط در این کشور باعث ایجاد یک بازار بسیار بزرگ در منطقه شده است؛ بازاری که به تولیدکنندگان چینی امکان می‌دهد که محصولات خود را به‌راحتی در بازار داخلی بیازمایند و ره صدساله را یک‌شبه بپیمایند. شرکت‌های چینی ابتدا مدل‌های کسب‌وکار خود را در بازار داخلی آزمون می‌کنند و سپس با اطمینان خاطر بسیار زیادی پای به بازارهای بین‌المللی می‌گذارند. مثلاً شرکت هایر ابتدا در چین شهرت زیادی در زمینه تولید لوازم‌خانگی ارزان‌قیمت و باکیفیت به دست آورد و سپس با بهره‌گیری از تجربیات داخلی خود توانست در بازارهای جهانی نیز به یک قدرت مهم تبدیل شود.

علاوه بر این مزیت‌ها، تولیدکنندگان چینی از مزیت‌های حاصل از پیشرفت‌های جهانی در حوزه فناوری نیز به نحو احسن استفاده می‌کنند. نوآوری‌های متعدد جهانی در بسیاری از حوزه‌های سخت‌افزاری –ازجمله تجهیزات تصویربرداری، قطعات نیمه‌هادی، باتری‌ها و ...- و نیز پیشرفت‌های چشمگیر در زمینه هوش مصنوعی و پردازش اطلاعات به چینی‌ها کمک کرده است تا راحت‌تر از گذشته دست به نوآوری بزنند.

به‌طور کلی می‌توان گفت چین با بهره‌گیری از مزایایی که به آنها اشاره شد، از شرایط بسیار مساعدی برای تولید محصولات پیشرفته با قیمت و کیفیت مناسب برخوردار است و آمریکا و دیگر کشورهای توسعه‌یافته کار بسیار دشواری برای رقابت با چین در حوزه فناوری دارند.

شاید یکی از دلایل تشدید تنش‌های تجاری بین آمریکا و چین، نگرانی آمریکایی‌ها از تسخیر بازار فناوری توسط شرکت‌های چینی باشد؛ اما این نگرانی نباید باعث شود که مزایای بلندمدت رابطه تجاری با چین مورد غفلت قرار گیرد.

در همین رابطه