رادیو مجازی اتاق ایران - 15 آبان 1403

احمد توکلی در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران

دوران طلایی رانت‌خواران است

احمد توکلی معتقد است که با قبول یا رد FATF تغییر مهمی در معیشت مردم و اقتصاد کشور رخ نمی‌دهد بلکه موانع داخلی پدر سرمایه را درمی‌آورد و نابرابری را بیشتر می‌کند. به گفته او، اقتصاد و معیشت مردم از راه مبارزه با فساد و به‌کارگیری منابع به‌طور عقلانی و احترام به قانون به‌ویژه از سوی حاکمان درست می‌شود.

20 فروردین 1398
کد خبر : 28181
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
احمد توکلی معتقد است که با قبول یا رد FATF تغییر مهمی در معیشت مردم و اقتصاد کشور رخ نمی‌دهد بلکه موانع داخلی پدر سرمایه را درمی‌آورد و نابرابری را بیشتر می‌کند. به گفته او، اقتصاد و معیشت مردم از راه مبارزه با فساد و به‌کارگیری منابع به‌طور عقلانی و احترام به قانون به‌ویژه از سوی حاکمان درست می‌شود.

احمد توکلی، نماینده سابق مجلس

باید سیستم کالابرگ الکترونیکی را فعال کنند؛ این را احمد توکلی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی می‌گوید. او معتقد است طرح راه‌اندازی سیستم‌کالابرگ الکترونیکی که مجلس از آن حمایت می‌کند، طرح درستی است ولی جهت‌گیری مجلسی‌ها غلط است. توکلی تاکید می‌کند باید برای فقرا و مستضعفان فکری کرد. به گفته او زمانی که وضعیت اقتصادی کشور خیلی بهتر بود، مجلس نتوانست برای مردم کاری کند؛ حالا هم اگر راهی برای جلوگیری از گسترش فقر پیدا نکند، باید منتظر تنش‌های اجتماعی باشند.

متن کامل گفت‌وگوی پایگاه خبری اتاق ایران با احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را می‌خوانید.

آقای دکتر! در روزهای پایانی اسفندماه کمیسیون تلفیق مجلس مصوبه‌ای را تصویب کرد که یکی از بندهای آن عبارت است از اینکه «دولت از کالابرگ الکترونیکی برای تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز مردم با نرخ ارز ترجیحی و یا پرداخت نقدی استفاده نماید.» نظر شما درباره این چیست؟

چند سال رکود تورمی ناشی سیاست‌های دولت قبل با بحران ارزی سال‌های 90 و 91 تشدید شد. چون خودِ بحران ارزی پدیده رکود تورمی است. بحران ارزی 96-97 بحران بی‌سابقه‌ای است و وضعیت رکود تورمی را بدتر کرد. دوران بهار ارزی هم به طول انجامید تا اینکه تحریم‌ها هم شروع شد. در این دوره چهار مشکل اساسی در جهت فشار بر مردم در اقتصاد ایران ظاهر شد: رکود، تورم،، افزایش نرخ ارز و تحریم.

دولت در ابتدای شروع به کار خود توانسته بود به یمن تورم جهانی زیر 6 درصد، تورم داخلی را به تک‌رقمی برساند اما باید به این نکته توجه داشت که خیلی به توسعه اقتصاد داخلی بستگی نداشت. یعنی با بالا نگه‌داشتن نرخ بیکاری و با استفاده از فرصت اقتصاد جهانی در پایین بودن نرخ تورم، تورم داخلی هم پایین نگه‌داشته شد. من معتقدم رکودتورمی رمق اقتصاد ایران را بعد از هفت سال گرفته است. روزبه‌روز تورم دامن می‌گستراند و تحمل مردم کمتر شد. البته تورم 10 درصد الان با تورم 10 درصد چند سال قبل تفاوت ماهوی دارد. احساس مردم هم همین را می‌گوید.

در این شرایط وضعیت ارز به سه نرخی تبدیل شد. چون دوره مهار بحران طولانی شد، قیمت‌های نوسانی ارز سبب شد که انتظارات با بالاترین نرخ ارزی تنظیم شود. اگر به‌موقع می‌توانستند نرخ ارز را کنترل کنند و به داد اقتصاد برسند، بازار را کنترل کنند، قیمت در این شرایط به وضعیت اول خود برمی‌گشت ولی با طولانی شدن این مدت، قیمت‌ها به وضعیت اول برنمی‌گردد. خود این مسئله شرایط اقتصادی را بدتر کرده است.

تعیین نرخ جایگزین برای ارز سیاست غلطی است. یک‌بار من از معاون بانک مرکزی وقت در کمیسیون اقتصادی مجمع پرسیدم که این نرخ را چگونه تعیین می‌کنید و او در پاسخ به PPP اشاره کرد. و من به محدودیت ppp اشاره کردم که بازار ارز باید در این الگو آزاد باشد درحالی‌که ایران بازار ارز ندارد. باعرضه کم‌وزیاد قیمت تغییر می‌کند.

یعنی چه؟

 اگر شما حجم اقتصاد ایران را بر اساس ریال و حجم اقتصاد آمریکا را بر اساس دلار محاسبه کنید، آنگاه برای مقایسه اقتصاد این دو کشور باید واحد اندازه اقتصادها را به واحدی یکسان تبدیل کنید، ساده‌ترین راه‌حل این است که با توجه به ارزش ریال نسبت به دلار، ارزش یکی را به دیگری تبدیل کنید. مثلاً اگر هر دلار معادل 3200 تومان باشد، اندازه اقتصاد ایران بر اساس تومان را بر 3200 تقسیم کنید تا ارزش دلاری آن را بسنجید. اما چنین راهکاری می‌تواند گمراه‌کننده باشد چراکه قدرت خرید معادل ریالی 10 دلار در داخل ایران با قدرت خرید همان 10 دلار در آمریکا برابر نیست. اقتصاددانان برای اینکه بتوانند همه اقتصادها را بر اساس واحد یکسانی بسنجند، علاوه بر اینکه ارزش همه آن‌ها را به دلار تبدیل می‌کنند، بر اساس قدرت خرید مختلف دلار در کشورهای مختلف، میزان درآمد کشورها را نیز تعدیل می‌کنند و از آن به‌عنوان "برابری قدرت خرید" (Purchasing Power Parity). برای مثال اندازه اقتصاد ایران در سال 2013 طبق برآورد صندوق بین‌المللی پول معادل 366 میلیارد دلار بوده است اما اگر برابری قدرت خرید در نظر گرفته شود آنگاه اندازه اقتصاد ایران در همان سال به 945 میلیارد دلار می‌رسد. درواقع می‌توان گفت که قدرت خرید یک دلار در ایران کمی بیش از دو برابر قدرت خرید آن در آمریکا است.

سیاست‌مدارها باید به‌جای روش‌های غیرعلمی به علم اقتصاد رجوع کنند. گاهی دولت سیاست اشتباه یا بالاتر از اشتباهی را در پیش می‌گیرد. دولتی که می‌داند چهار ماه دیگر تحریم‌ها تکرار خواهد شد، و در زمان تحریم محدودیت تجارت با دلار است، چطور به خود اجازه می‌دهد 18 میلیارد دلار را به تاراج دهد. در دو ماه اخیر ارز به 14 هزار هم رسید. معنی این است که ارزش پول ملی در دو ماه سقوط کرده است.

به نظر شما چه سیاستی باید در پیش گرفت؟

باید دولت زمینه را برای تولید داخلی هموار می‌کرد. باید برای فقرا و مستضعفان فکری کرد. چگونه این‌ها با این نرخ تورم که در 12 ماه منتهی به پایان آذر، به حدود 40 درصد رسیده، زندگی می‌کنند. این نرخ در غذا در همان دوره به 60 درصد رسیده است. یک خانواده 5 نفره که اول سال 1397 با 1 میلیون و 300 هزار تومان زندگی می‌کرد، در ابتدای سال 98 قدرت خریدش حداکثر به 650 هزار تومان محدود می‌شود. در آبان 96 به آقای جهانگیری در جلسه‌ای گفتم که کارت هوشمند برای فقرا صادر کنند.

آیا کالابرگ الکترونیکی می‌تواند ما را به عدالت نزدیک‌تر کند؟

حتماً! ما باید به روش‌های متعدد از بخش فقیر جامعه خود حمایت کنیم و از سوی دیگر حمایت از تولید را دستور کار قرار دهیم. همه عقلای دنیا از این روش استفاده می‌کنند؛ سهمیه‌بندی امری عقلایی است از آغاز جنگ جهانی دوم تا امروز آمریکا به مردم فقیر کوپن غذا می‌دهد. نگویید این کپونیسم است؛ این امری عقلایی است. این نمودار را هم به شما می‌دهم برای اطمینان قلب. در نمودار ملاحظه می‌کنید که دولت آمریکا که مرکز سرمایه‌داری جهانی است، هرساله به میلیون‌ها فقیر کوپن داده است. در سال 2013 تعداد آمریکاییان کم درآمدی که از این کوپن، که امروزه به کارت هوشمند تبدیل‌شده است، استفاده کرده‌اند، 47 میلیون و 636 هزار نفر بوده‌اند.

آیا این مسئله می‌تواند از رانت‌های احتمالی جلوگیری کند؟

در وضع فعلی، با سه نرخ ارز به‌طور رسمی، دوران طلایی رانت‌خواران در کشور است. وضعیت ارزی موجود به طرز دهشتناکی زاینده رانت و فساد است. نرخ 4200 تومانی فقط به نفع گروهی آزمند و فاسد شد. درحالی‌که اگر نرخ ارز بین 4 و 6 هزار تومان انتخاب می‌شد و فقط یک نرخ داشتیم و بازار غیررسمی را بازار سیاه می‌شمردیم، و فرقی بین کالای اساسی و دیگر کالاها در تخصیص ارز تفاوتی نمی‌گذاشتیم، بساط رانت‌خواری نسبت به وضع سه نرخی موجود تا اندازه زیادی جمع می‌شد. به تعزیرات و بگیروببند بی‌خاصیت نیز نیازی پیدا نمی‌شد.

مکانیزم آن چه خواهد بود؟

نظارت دقیق. باید خیلی زود سیستم کالابرگ الکترونیکی را فعال کنند. البته مجلس طرح درستی ارائه داده ولی جهت‌گیری آن‌ها غلط است. زمانی که وضعیت اقتصادی کشور خیلی بهتر بود، مجلس نتوانست برای مردم کاری کند؛ حالا هم اگر راهی برای جلوگیری از گسترش فقر پیدا نکنند، باید منتظر تنش‌های اجتماعی باشند.

در این شرایط اقتصادی آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام به FATF رأی می‌دهد؟

واقعیت این نیست که با قبول یا رد FATF تغییر مهمی در معیشت مردم و اقتصاد کشور رخ می‌دهد. مشکل ما داخلی است؛ موانع داخلی پدر سرمایه را درمی‌آورد و نابرابری را بیشتر می‌کند.

آیا موانع داخلی در وخیم شدن شرایط تاثیرگذار نیست؟

چرا؛ ولی باید قبل از هر چیزی موانع داخلی را برطرف کرد. موانع داخلی ربطی به FATF ندارد ولی ما نمی‌خواهیم دنیا به ما اتهام نادرست بزند.

به گفته شما، FATF تصویب ‌می‌شود؟

اگر به FATF بپیوندیم، هزینه زیادی برای ما خواهد داشت. به بیانیه اخیر اتحادیه اروپا توجه کنید. این‌ها به موشک که هیچ ربطی به FATF ندارد هم گیر می‌دهند.

نظر خود شما درباره رأی به کنوانسیون‌های FATF چیست؟

من مخالف FATF هستم و معتقدم وضعیت مردم را بدتر می‌کند. یعنی هزینه زیادی را به مردم تحمیل خواهد کرد.

اما برداشته شدن تحریم‌ها راه اقتصاد را هموار خواهد کرد.

حتماً بی‌تاثیر نیست. اما اگر تصور این‌که با پذیرفتن FATF، تحریم‌ها لغو خواهد شد، فکر نادرستی است که باسابقه این امور کاملاً در تعارض است. اقتصاد کشور و معیشت مردم با مبارزه با فساد و به‌کارگیری منابع به‌طور عقلانی، احترام به قانون به‌ویژه از سوی حاکمان، کاهش اختلاف دارایی‌ها و درآمدها و راستگویی به مردم و امور داخلی دیگر انشاءالله درست می‌شود.

در همین رابطه