هفته بسیج گرامی باد

رادیو مجازی اتاق ایران 30 آبان 1403

خبرگزاری کیودو پاسخ می‌دهد

آیا اقتصاد چین قربانی تنش‌ها میان ایران و آمریکا می‌شود؟

افزایش تنش‌ها میان آمریکا و ایران که یکی از آنها بزرگترین شریک تجاری چین است و دیگری نقش مهمی در امنیت انرژی این کشور ایفا می‌کند، اقتصاد چین را در شرایط دشواری قرار داده است. حال سوال این است که در سایه این تنش‌ها، چه اتفاقی برای اقتصاد چین می‌افتد؟

30 دی 1398
کد خبر : 31930
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

اقتصاد چین که در سال 2019 پایین‌ترین نرخ رشد خود در 29 سال اخیر را در بحبوحه جنگ تجاری با آمریکا تجربه کرد، اکنون با یک چالش جدید که از قضا باز هم یک طرف آن آمریکاست، مواجه شده است.

در نخستین روزهای سال جدید میلادی آمریکایی‌ها با ترور ژنرال قاسم سلیمانی از فرماندهان نظامی بلندپایه ایران، نگرانی‌ها از احتمال بروز درگیری نظامی در منطقه‌ای که بخش زیادی از نفت خام جهان در آنجا تولید می‌شود را به‌شدت افزایش داد.

اگرچه در پی بازگشت تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران از نوامبر 2018 (آبان 97)، چین وابستگی خود به نفت ایران را تا حد زیادی کاهش داده است، اما این کشور که در حال حاضر بزرگترین واردکننده نفت جهان محسوب می‌شود و از طرفی در حال سرمایه‌گذاری کلان در پروژه‌های زیرساختی منطقه خاورمیانه است، در صورت تداوم تنش‌ها بین ایران و آمریکا با چالش بزرگی در امنیت اقتصادی خود مواجه خواهد شد.

دولت پکن به‌خوبی می‌داند که کار بسیار دشواری برای ایجاد موازنه در روابط خود با تهران و واشنگتن در پیش دارد. ایران برای امنیت انرژی چین اهمیت راهبردی دارد و همچنین بخشی از پروژه عظیم یک کمربند و یک جاده (راه ابریشم جدید) به شمار می‌آید. در مقابل، آمریکا نیز از لحاظ سیاسی و اقتصادی انگیزه کافی برای کنترل کردن و حتی آسیب رساندن به روند رشد مستمر اقتصاد چین دارد.

تجارت چین با ایران،‌ از جمله تجارت نفتی، هم‌زمان با تشدید تنش‌ها بین ایران و آمریکا به میزان قابل‌توجهی کاهش یافته و ظاهراً چینی‌ها ترجیح داده‌اند از بخشی از تجارت خود با ایران صرف‌نظر کنند. این در حالی است که در سال 2015 وقتی توافق هسته‌ای بین ایران و شش قدرت جهانی موسوم به 1+5 (شامل انگلیس، چین، فرانسه، روسیه، آمریکا و آلمان) به امضا رسید، چین به‌سرعت برای توسعه روابط تجاری خود با ایران وارد عمل شد. در همان سال قراردادهایی به ارزش 1.5 میلیارد دلار بین دو کشور امضا شد و در جریان سفر «شی جین‌پینگ» رئیس‌جمهور چین به تهران در ژانویه 2016 (اوایل بهمن‌ماه 1394)، دو کشور توافق کردند که روابط دوجانبه خود را تقویت کنند و حجم تجارت دوجانبه را در افق 2025 به 600 میلیارد دلار برسانند.

وقتی دولت دونالد ترامپ در ماه می سال 2018 (اردیبهشت‌ماه 1397) خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌های یکجانبه علیه ایران را اعلام کرد، چین روزانه 650 هزار بشکه نفت از ایران وارد می‌کرد، اما این رقم به‌تدریج کاهش یافت و گفته می‌شود که در ماههای اخیر به 140 هزار بشکه در روز رسیده است. از سوی دیگر وابستگی چین به نفت وارداتی از سایر کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان سعودی و امارات افزایش یافته و این دو کشور اکنون به بزرگترین شرکای تجاری چین در منطقه بدل شده‌اند.

بر اساس آمارهای اداره کل گمرک چین، این کشور در یازده‌ماهه نخست سال 2019 در مجموع 76.3 میلیون تن (حدود 480 میلیون بشکه) نفت خام از عربستان وارد کرده است که این رقم در قیاس با دوره مشابه سال قبل از آن 53 درصد افزایش نشان می‌دهد. طی همین دوره واردات نفت چین از ایران تنها 14.4 میلیون تن (حدود 91 میلیون بشکه) بوده است.

اما با وجود کاهش وابستگی چین به نفت ایران، در صورت بروز درگیری نظامی بین ایران و آمریکا احتمالاً اقتصاد چین میلیاردها دلار زیان خواهد دید. پروفسور «لی کینگسی» استاد دانشکده مطالعات بین‌الملل دانشگاه رنمین پکن در این خصوص می‌گوید: «چین نمی‌تواند به‌سادگی سرمایه‌های خود در ایران که صرف پروژه‌های زیرساختی از جمله در حوزه نفت شده است را بیرون بکشد. بخش زیادی از این سرمایه‌ها دوره بازگشت بسیار طولانی دارند. معنایش این است که هرگونه تلاش برای بیرون کشیدن این سرمایه‌ها منجر به زیان می‌شود.»

علاوه بر این،تحلیلگران هشدار می‌دهند که بروز درگیری بین ایران و آمریکا بی‌ثباتی کل منطقه –از جمله تنگه هرمز که بر اساس آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا یک‌سوم تجارت دریایی نفت و یک‌پنجم کل تجارت نفت در جهان از طریق آن انجام می‌شود- را به دنبال خواهد داشت. پروفسور «ژو ژی‌یینگ» از دانشگاه رنمین پکن در این رابطه خاطرنشان می‌کند: «در نیمه نخست سال 2019 روزانه 3.3 میلیون بشکه نفت خام وارداتی چین از تنگه هرمز عبور کرده است که این رقم معادل 33 درصد از واردات روزانه نفت جین است و رقم نسبتاً قابل‌توجهی محسوب می‌شود.»

پروفسور «منوچهر دراج» استاد ایرانی‌تبار دانشگاه کریستین تگزاس که در سال‌های اخیر چندین مقاله در حوزه روابط ایران و چین منتشر کرده است، هشدار می‌دهد که اگر تنش‌ها بین ایران و آمریکا ادامه یابد، ایران می‌تواند هم تنگه باریک هرمز را مسدود و راه ارتباطی خلیج فارس و اقیانوس هند را ببندد و هم مشکلات جدی برای تردد نفتکش‌ها ایجاد کند؛ اتفاقاتی که هرگز برای چین خوشایند نیست. وی تأکید می‌کند: «بیش از نیمی از نیاز چین به انرژی از خاورمیانه و شمال آفریقا تأمین می‌شود و هرگونه بی‌ثباتی عمده در این منطقه تأثیر منفی جدی بر روند رشد اقتصادی این کشور خواهد داشت.»

ایران علاوه بر اینکه یک قدرت نفتی مهم به شمار می‌رود، از لحاظ جغرافیایی نیز موقعیت مهمی دارد؛ بخش عمده خط ساحلی خلیج فارس متعلق به ایران است و این کشور تنگه هرمز را کنترل می‌کند. از طرفی ایران نه‌تنها دروازه ورود به آسیای میانه است،‌ بلکه از طریق ترکیه به قاره اروپا راه دارد. این موقعیت جغرافیایی خاص باعث شده است که ایران جایگاه مهمی در بلندپروازی‌های چین برای پروژه یک کمربند و یک جاده داشته باشد.

پروفسور منوچهر دراج در این خصوص نیز می‌گوید: «از زمان آغاز جنگ تجاری با آمریکا، سرمایه‌گذاری‌های چین در تمامی شش مسیر اصلی پروژه یک کمربند و یک جاده، به جز مسیری که از خاورمیانه، آسیای مرکزی و غرب آسیا عبور می‌کند، کاهش یافته است. در واقع حتی در این شرایط، سرمایه‌گذاری چین در خاورمیانه افزایش پیدا کرده است. البته از آنجا که روابط سیاسی و تجاری چین با آمریکا منافع زیادی برای چین دارد، پکن ترجیح می‌دهد که روابط خود با آمریکا را به خاطر روابط با ایران، در معرض خطر جدی قرار ندهد.»

البته پروفسور لی کینگسی از دانشگاه رنمین پکن معتقد است اگرچه چین پس از امضای فاز نخست توافق تجاری با آمریکا تلاش می‌کند که روابط تجاری خود را با این کشور بهبود بخشد، اما در عین حال مقامات پکن مصمم هستند که به هر شکل ممکن اجازه ندهند که یک فاجعه اقتصادی در ایران رخ دهد.

در همین رابطه