محمد طبیبیان، اقتصاددان در واکاوی بدفهمی تفاوت ربا و بهره بانکی، تلاش میکند با توسل به تمثیل و تشبیه، نکات مهم در این بدفهمی را برجسته کند و به مخاطب بشناسد.
احمد عزیزی، کارشناس ارشد بانکی در یادداشت خود ضمن پرداخت به مفهوم ربا و بهره بانکی، وارد بحث بانکداری، مالیت پسانداز کننده، قیمتهای نسبی و ... شده و درنهایت به ربا انگاری بهره بانکی رسیده است.
باید ذات تصمیمسازیها بهجای تصمیمگیری خلقالساعه بخشنامهای یا سیاسی و مدیریتی، به بدنه کارشناسی در کارگروههای تخصصی در تمامی ابعاد با اطلاعرسانی شفاف و اصطلاحا با پیوست رسانهای سپرده شود.
مبارزه با فقر نیازمند آن است که سیاستگذار، تحولی اساسی در بینش خود نسبت به مسائل مختلف جامعه داشته باشد و باور کند که این وضعیت نتیجه سیاستهای گذشته خودش بوده است.
مطالبات جوامع امروز در راستای خلق فرصتهای شغلی برابر برای زنان و مردان از مهمترین راهبردها و الزامات دستیابی به توسعه فراگیر و گامی استراتژیک در راستای جهش اقتصادی به شمار میآید.
مدیریت جامعه از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پیچیده است و نیازمند دانش و پختگی است. باید در سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه به نگاه و نظر متخصصان توجه شود.
آنچه بر فضای بانکی ما حاکم است، هر چه هست «بانک» نیست و هر پیامدی که تا امروز داشته ناشی از مدلی بومی است که با تخطئه تجربه ارزشمند جهانی حاصل شده است.
وقتی استفاده از انباشت فکر بشر در چگونگی کارکرد امور کشور با صفت غربی ممنوع و بانکداری مدرن، در غیاب فهم تفصیلی از مفهوم و سازوکار نرخ بهره، به صفت ربوی متهم شود، از روزمرگی در مدیریت نظام مالی کشور گریزی نیست.
پیام وقوع بحران مالی این است که وجود عدمتعادلهای کلان در اقتصاد، زمینه را برای وقوع بحران بانکی تسریع کند. فعالان بازار مالی سیاستهای خود را با منشا پیدایش بحران سازگار کنند و از اجرای سیاستهای عمومی خودداری ورزند.
بازنده اصلی در این تحولات، اصلاحات اقتصادی است. قرار است منابع اقتصادی به شکل دیگری بازتخصیص یابد. ممکن است افراد متضرر لب به اعتراض بگشایند و اصلاحات را به عقب نشستن وادارند؛ اما درنهایت راهکار اصلاح اقتصادی است.